خاطرات آقای بخشعلی علیزاده اسیر جنگی – قسمت دوم
با سلام
خدابنده هستم، مسعود
به دومین شماره پادکست خاطرات خوش آمدید
امروز دوازدهم آذر 1400، دوم دسامبر 2021، خدمت آقای بخشعلی علیزاده از تهران هستم. بخش دوم خاطرات ایشان
آقای علیزاده در بخش اول خاطرات از رفتن به سربازی، خطر مقدم، اسارت در جبهه، انتقال به کمپ اسرای صدام حسین و شرایط اسرا در عراق گفتند. امروز با رسیدن خبر ورود علنی مسعود رجوی به بغداد شروع کردند. در بخش دوم خاطرات بیاد آوردند علل انتقال اسرای ایرانی به کمپ های مجاهدین خلق. بیاد آوردند شرایط بد اسرا در کمپ و ترفند های سازمان مجاهدین خلق را و همچنین بیاد آوردند آزادی ها و محدودیت های اسرا در بین مجاهدین .
این بخش را همزمان با حمله صدام حسین به کویت و تغییر در شرایط عراق به پایان بردیم. محبت کردید، همراه باشیم. انشاالله قسمت بعدی هم بزودی.
خاطرات آقای بخشعلی علیزاده اسیر جنگی – قسمت دوم
همچنین:
لینک
خاطرات آقای بخشعلی علیزاده اسیر جنگی – قسمت اول
مسعود خدابنده، ساندکلاد، سی ام نوامبر 2021:… به خدمت سربازی رفت. در خط مقدم جنگید، اسیر شد. سالها در کمپ های صدام حسین شکنجه شد و برخلاف تمامی قوانین ناظر بر اسرای جنگی تحویل مسعود و مریم رجوی گشت تا بعنوان سرباز در کمپهای عراق علیه ایران استفاده شود. بعد از سقوط صدام مرحوم حاج آقا علیزاده برای یافتن فرزندش به عراق و کمپ رفت. اجازه ملاقات ندادند. سنگ پرت کردند و او ناامید بازگشت. بعدها توسط ائتلافی از نیروهای امریکایی، عراقی و سازمان ملل از کمپ اشرف به کمپ لیبرتی و از آنجا به کشور آلبانی منتقل شد. او از آلبانی به اروپا رفت و بالاخره از اروپا خودش را به وطن رساند. بخشعلی علیزاده اسیر جنگی
بخشعلی علیزاده: مجاهدین خلق آفتاب پرست های سیاسی
خاطرات آقای بخشعلی علیزاده اسیر جنگی – قسمت اول
از اسارت صدام، مجاهدین خلق عراق، آلبانی، اروپا و بازگشت به وطن
با سلام
خدابنده هستم. مسعود. به اولین شماره پادکست خاطرات خوش آمدید.
امروز هشتم آذر 1400، بیست و نهم نوامبر 2021، خدمت آقای بخشعلی علیزاده از تهران هستم با بخش اول خاطرات ایشان.
“در حین جنگ ایران و عراق به خدمت سربازی رفت. در خط مقدم جنگید، اسیر شد. سالها در کمپ های صدام حسین شکنجه شد و برخلاف تمامی قوانین ناظر بر اسرای جنگی تحویل مسعود و مریم رجوی گشت تا بعنوان سرباز در کمپهای عراق علیه ایران استفاده شود. بعد از سقوط صدام مرحوم حاج آقا علیزاده برای یافتن فرزندش به عراق و کمپ رفت. اجازه ملاقات ندادند. سنگ پرت کردند و او ناامید بازگشت.
بعدها توسط ائتلافی از نیروهای امریکایی، عراقی و سازمان ملل از کمپ اشرف به کمپ لیبرتی و از آنجا به کشور آلبانی منتقل شد. او از آلبانی به اروپا رفت و بالاخره از اروپا خودش را به وطن رساند.
پدر قبل از فوت توانست فرزند را بعد از قریب به چهار دهه در آغوش بکشد و فرزند امروز همراه همسر و نوزادش در تهران هستند. امروز ساعتی پای صحبت ایشان نشستم. محبت کردید، همراه باشیم، انشاالله قسمت بعد هم بزودی.”