انتقال اسیران فرقه رجوی به آلبانی مبارک باد
شهروز تاجبخش، وبلاگ مجاهد
در شرایطی که تمام نفرات اسیر در فرقه رجوی به خارج از عراق منتقل شده اند و خوشبختانه دیگر نگرانی ها در مورد تهدیداتی که آنها را در عراق تهدید می کرد از بین رفته است ، مسئولان تشکیلاتی فرقه تمام توان خود را بر این نهاده اند که با روش های سرکوب به روز شده با شرایط جدید به زعم خود جلوی ریزش نیروها را بگیرند .
سران فرقه در آلبانی تمام تلاش خود را می کنند تا با افزایش فشارهای مختلفی که بر جداشدگان وجود دارد آنها را به استیصال رسانده و مجبور به همکاری با فرقه نماید و برای نگه داشتن صوری حتی یک نفر در تلاش های بی امان است .
اما مسعود رجوی باید بداند که این تلاش های مذبوحانه ، سازمان را از بن بست لاعلاجی که گریبانگیرش شده خلاص نخواهد کرد .بن بستی که با “پول خون” نمی توان راه آن را باز کرد. عدم داشتن راه حل برای خروج از بحران کنونی، مسعود رجوی را به شدت در بن بست قرار داده است . او می داند سرنوشت محتومی که در چشم انداز نزدیک منتظر اوست همانا فروپاشی کل دستگاه و نابودی این اندیشه فرقه گرایانه ارتجاعی است .
آنچه دردناک است باز هم وضعیت اعضا ناراضی اسیر درآلبانی است. فشارهای تشکیلاتی مضاعفی که در این شرایط روی اعضاست و خود برای غیر قابل تحمل کردن شرایط سختشان کافی است ، وضعیت را حساس تر می کند. هر چند حضور بدنه تشکیلات در کشورآلبانی و دور بودن از خطراتی که در عراق آنها را تهدید می کرد ، خود دلگرم کننده است اما واقعیت تلخ این است که بسیاری دیگر از این اعضای اسیر از آنجا که تصویر مبهمی از آینده خود و سرنوشتشان بعد از خروج از فرقه دارند ، هر چند با تمام وجود تحمل کردن شرایط فعلی برایشان دشوار است اما هنوز توان تصمیم گیری قطعی برای خروج را پیدا نکرده اند لذا راهکارهای مناسبی که امکان خروج راحت تر را برای ناراضیان فراهم می کند می بایست پشتیبانی و تقویت شوند .
در حالی که شرایط منطقه ، اشتباهات استراتژیک و روش های سکت گونه رهبری مجاهدین باعث نابودی آرمانی آنان شده و به فروپاشی تشکیلاتی منجر گردیده است ، سازمان تمام تلاش خود را به کارمی گیرد تا بتواند تشکیلات جدیدی در آلبانی راه اندازی کند و هر چند که صحنه سیاسی و بین المللی کشور آلبانی را چندان فعال وتاثیر گذار در تعاملات بین المللی نمی داند ولی با توجه به ورود نفرات از لیبرتی به تیرانا فعلا چاره را در این می بیند که سازماندهی تشکیلاتی هر چند ضعیفی را در این کشور راه اندازی کند ، تا بتواند مجددا زمینه فریب افراد و کنترل آنها را فراهم نماید .
در راستای پیش بردن همین خط مجاهدین با وارونه نمایی و ترفند های گوناگون ظاهرا قصد دارند مسئولان کشور آلبانی را جذب کرده و برای پیشبرد طرح های خود از آنها بهره بگیرند .
واضح است که هدف مجاهدین از ارتباط با مسئولان کشور آلبانی تلاش برای جلب حمایت در آلبانی است تا بدینوسیله از طرفی با دست پر تری به اعمال فشار به نیروهای جداشده و خواهان جدایی در آلبانی بپردازد و از طرف دیگر پیدا کردن جایگزین مناسب ظرف نیرویی برای لیبرتی را تحقق ببخشد . زمانی که دولت آلبانی قبول کرد که تعدادی از این افراد را در کشور خودش بپذیرد ، این امکان خوبی برای مجاهدین به نظر می رسید که بتوانند از این فرصت سوء استفاده کرده و با سرمایه گذاری روی افرادی که خارج می شوند بتوانند تشکیلات را یک بار دیگه احیاء کنند .
سازمان تلاش دارد به طریقی در غرب برای حفظ نام مجاهدین در عرصه مسائل مرتبط با ایران بکوشد و برای تاثیری بیشتر از این در مجامع اروپایی به واسطه حذف شدن حیثیت نداشته خود چندان امیدوار نمی باشد زیرا در سالهای بعد از ۲۰۰۳ جمع جداشدگان و اعضای سابق سازمان در زمینه افشاگری ماهیت ضد حقوق بشری اقدامات بایسته را در زمینه ملاقات تاثیرگزار با مقامات و مسئولین و فعالان حقوق بشری و نهادهای ذیربط بین المللی اروپایی بعمل آورده اند و جبهه افشاگری علیه گروه تروریستی مجاهدین اقدامات ممکنه را برای نمایاندن چهره نظامی و ضدانسانی مجاهدین را بعمل خواهد آورد .مجاهدین سعی دارند در شکاف تضاد نئومحافظه کاران و دمکرات های امریکایی ودر آنسو دولت اسراییل و عربستان توانایی های مسلحانه خود را یادآورشده و نگاه پرلطف همیشگی آنان را در صورت اتخاذ هر تصمیم انتاگونیستی علیه دولت و مردم ایران بطلبد .
هرچند واقعیت این است که فرقه مجاهدین در سراشیب سقوط ، اضمحلال و سرنگونی قرار گرفته است ودست یازیدن به ارباب های قدیم و جدید تضادی از بحران های بی پایان این فرقه حل نخواهد کرد .