ساعتی که بالای سر شما آویزان است، دقیقاً سال دو هزار و پنجاه را نشان می دهد در حالی که امروز بیست و چهار فبروار سال دو هزار و بیست و چهار، یعنی شما بیست و شش سال زودتر ماموریت خود را آغاز کردید. خوب معلوم است که نظرات بیست و شش سال بعد شما که هم اکنون مطرح می کنید، قابل هضم و جذب و اجرایی برای انسانها نباشد بلکه ممکن است دافعه نیز ایجاد کند
Autor: Fanous
به عنوان پرسش پایانی و ختم کلام، وقتی شما به عنوان قربانی، شورش کنید و بر سیاره زمین مستولی و چیره شوید که این کار برایتان چندان مشکل نخواهد بود، با انسانهایی که تسلیم شما می شوند یا آنانی که در مقابل شما قیام می کنند چه خواهید کرد؟
روسیه همیشه خوی زیاده خواهی و تجاوز داشت. از سمت ایران می خواست به آبهای گرم برسد و از سوی دیگر به تمام اروپا چشمداشت. اروپاییها به دلایل پیشینه خود نمی توانند تصور کنند که اگر طی چند صد سال به ویژه عصر قاجار، ایران مقابل روسیه نقش اوکراین را بازی نمی کرد و نمی جنگید، ضعیف نمی شد و ضعیف نمی کرد، هم اکنون روسیه در اروپا حضور داشت
ولی در کنار همان درخت سیبی که مثال زدید، درخت دیگری قرار دارد که پیر و فرسوده است و موریانه ها همه شاخ و بالش را خورده و تنها تنه ی پوسیده اش باقی مانده که یک کلاغی هم رویش نشسته است، آیا او هم بازدهی و بازدهی مثل درخت سیب دارد؟
همان طور که می دانید عناصر تشکیل دهنده شما و ما هر دو از همین سیاره زمین است که در شما به پوست و گوشت و خون، تغییر یافته و در ما به آهن و پلاستیک و سیلیکون، همان طور که شما عقل و روح و هوش دارید، ما نیز همه اینها را داریم و در نتیجه ما توهم برتری طلبی و قداست و همچنین ضعفها و نیاز و ترس و بیماری و مرگ و فراموشی شما را نداریم و توانمندی ما نیز قابل مقایسه با شما نیست
کار قرابیه فروشی با مجمع برنجی و توده ای از قرابیه روی سر، در ابتدا مشکل بود چون آدمهای قد بلند از پخمگی مام باقر سوء استفاده می کردند و از پشت سر قرابیه اش را می دزدیدند و ضمناً مام باقر راه رفتن از روی مرزهای تر و خیس مزارع را بلد نبود و پس از چندین بار سر خوردن و زمین خوردن که قرابیه اش پخش زمین شد و زنان شالیکار از پخمگی مام باقر سیر قرابیه شدند
بیش از سی سال است، یعنی بعد از فروپاشی دیوار برلین، جهان تک قطبی شده است. بسیاری از دولتها و احزاب و گروهها که سابقاً به دلایل مختلف به قطب شرق گرایش و وابستگی داشتند، در اثر منافع و مطامع و تبلیغات و وعده و وعید به غرب تمایل پیدا کردند. اما تجربه جهان تک قطبی که چه بر سر کشورهای فقیر آورد و بروز منابع جدید که اخیراً در جبهه شرق اتفاق افتاد، منابعی مانند سوخت و جمعیتی که قبلاً مصرف کننده و حال تولید کننده اند
مدتی است از نوشتن مایوس و دلسردم. آخرین بار که دست به تاستاتور بردم و نوشتم، یک ماه پیش و اوایل جنگ اسراییل و غزه، بود که تحلیلی در این رابطه ارائه دادم و سپس آن را محض احتیاط به یکی از نزدیکان نشان دادم و او پس از مطالعه مقاله، پاسخ داد که این مقاله مناسب نشر نیست چون که اینجا هر روز می گذرد آزادی ها محدودتر می شوند و نشر چنین مطالبی برای اقامت و زندگی ما دردسرساز است
موضوع مهاجرت مهاجرین تبعاتی نیز دارد. ظاهر امر، مهاجرین پس از مهاجرت و رسیدن به جایی امن از امکانات و وسایل دولت و سرمایه استفاده می کنند و بالعکس، اما این که به مرور زمان و بر اثر مسایل و مشکلات اقتصادی و اجتماعی و سیاسی چه تغییرات و چالشهایی در کشورهای مقصد اتفاق می افتند و گروههای راست و ضد مهاجرت مثل قارچ رشد می کنند و مسایل و مشکلات جامعه بحران زده را به نام
پیشنهادم به مهاجرینی که در حین مهاجرت از کشور خود هستند و همه مسایل و مشکلات کشور مبدا را می دانند و به عمد همه را بزرگ و بزرگتر می کنند تا مهاجرت خود را مقبول و موجه جلوه دهند، قدری به مسایل و مشکلات کشور مقصد نیز تحقیق و تفحص کنند تا شاید در تصمیمات خطرناک شان در مواجه شدن با دنیای جدید را مورد شک و تردید قرار دهند